در این مقاله به انواع تلاوت قرآن کریم خواهیم پرداخت. تاانتها با ما همراه باشید.
آشنایی با انواع تلاوت قرآن کریم
تلاوت اصطلاحى است که برای خواندن کتاب های آسمانی به کار می رود و انواع تلاوت قرآن به معنای انواع خواندن قرآن است. در واقع میتوان گفت هر تلاوتى قرائت است، اما هر قرائتى، تلاوت محسوب نمی شود. تلاوت قرآن در قالب الحان عرب، مورد تایید پیامبر اعظم میباشد، زیرا به فهم بهتر آیات کمک مىکند.
برای خواندن قرآن کریم انواع تلاوت وجود دارد که تفاوت آنها در سرعت خواندن میباشد. گفته شده است رعایت ترتیل در تمام انواع تلاوت لازم است که این موضوع به سرعت انواع تلاوت مربوط نمی شود.
انواع تلاوت قرآن کریم:
- تلاوت تحقیق
- تلاوت تدویر
- تلاوت تحدیر
- تلاوت تطریب
تلاوت تحقیق:
تحقیق در لغت به معنای «مبالغه در انجام کاری و رسیدن به حقیقت بدون کم و کاست» و «رسیدن به حقیقت شیء» میباشد. منظور از تلاوت قرآن کریم، به روش «تحقیق» خواندن قرآن با حداکثر آرامش میباشد که این شیوه معروف به قرائت قرآن است به بیان دیگر تلاوت یک جزء از قرآن کریم به این شیوه حدود ۹۰ دقیقه زمان میبرد. زیرا در این روش سرعت خواندن پایین است و اجرای نغمه ها متفاوت می باشد. بنابراین انتقال مفاهیم بهتر صورت میگیرد.
در واقع می توان گفت رعایت ترتیل در روش تحقیق بیشتر ممکن است.
به همین خاطر معمولا برای آموزش قرائت قرآن به افراد مبتدی از روش تحقیق استفاده می کنند.
در شیوه های تحقیق، تدویر و تحدیر، قواعدی مانند اندازه و یکسان بودن مدها و تکرار نشدن آیات از وجود دارد.
تلاوت تحقیق به چند روش اجرا می شود؟
تلاوت تحقیق به سه روش اجرا میشود که شامل:
- تحقیق مجلسی
- تحقیق استودیویی
- تحقیق ترتیبی مجلسی
تحقیق مجلسی
این تلاوت با رعایت کردن قواعد تجویدی در حضور سایر افراد و با تشویق آنها انجام می شود.
تحقیق استودیویی
در این روش تلاوت قاری در استودیو به تلاوت قرآن میپردازد و شخص دیگری جز وی در استودیو وجود ندارد و از این روش تلاوت بیشتر برای تهیه محتوای آموزشی استفاده می شود.
تحقیق ترتیبی مجلسی
در این روش آیات و زمان خواندن از قبل مشخص می شود و قاریان طبق برنامه مشخص شده در حضور مردم از ابتدا تا انتها قرآن شروع به خواندن آن می کنند.
این روش تلاوت از سال های گذشته تا کنون قبل از اذان صبح توسط قاریان در مصر برای خواندن قرآن به کار می رود.
- آشنایی با انواع تلاوت قرآن کریم
تلاوت تدویر
این نوع تلاوت در اصطلاح تلاوتی محسوب می شود که از نظر سرعت خواندن بین تلاوت تحقیق و تحدیر قرار میگیرد و کلمه تدویر در لغت به معنای گرد میباشد.
در واقع میتوان گفت تلاوت به روش تدویر سرعت آن نه به اندازه تلاوت تحدیر بالا است و نه به اندازه تلاوت تحقیق سرعت آن پایین است و گفته می شود زمان تلاوت به روش تدویر حدود یک ساعت میباشد.
تلاوت تحدیر
به معنای سرعت گرفتن و از سراشیبی به پائین آمدن میباشد که مستلزم توانایی و دقت بالا در انجام قواعد و درک و انتقال مفاهیم میباشد و بعبارتی خواندن قرآن با سرعت در حدود ۳۰ دقیقه یا نیمساعت است به همراه رعایت ترتیل.
«حدر» بیشتر روش کسانی است که مدّ منفصل را به «قصر» خواندهاند مانند: ابنکثیر، قالون … که بیشتر برای تسلط در روانخوانی و ختم قرآن در زمان کمتر، مورد استفاده قرار میگیرد. تحدیر بهترین شیوه برای حرفهای شدن در تلاوت و ختم قرآن است، زیرا خطا و فاصلهی بین نگاه، فرمانمغز و اجزاء تکلم، کم شده و قاری قرآن با ریاضت عملی در شیوههای دیگر بسیار مسلطتر خواهد شد.
تلاوت تطریب
تلاوت تطریب اکثرا در تلاوت های مجالس که مردم حضور دارند مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش تلاوت قاری در رعایت قواعد تجوید، لحن و نغمه ها اجباری ندارد و میتواند به تکرار آیات و نغمه های بپردازد.
گفته می شود برخی از قاریان در اجرای این شیوه ایراداتی در مواردی همچون کشش حرکات، میزان مدها و… دارند و دلیل این ایرادات این است که آنها برای ایجاد شور و هیجان در هر بار تلاوت حرکات را به میزان متفاوتی می کشند.
به عنوان مثال در کلمه ولاالضالّین در هر بار تلاوت میزان مد متفاوت است.
اما در نهایت باید گفت در این روش بایستی حدود را رعایت کرد تا صدمه ای به تجوید وارد نشود.
انواع قرائت قرآن
در ادامه انواع قرائت قرآن کریم را برای شما آورده ایم.
1 ـ قرائت ترتيل
قرآن كريم چنان كه از قرائت جبرئيل به نحو ترتيل ياد نموده است، پيامبر اكرم(ص) را نيز به اينگونه قرائت امر كرده است؛ در سوره مزمل مىفرمايد: «و قرآن را بصورت «ترتيل» و قرائت كن.»
روشن است كه پيامبرى كه قبل از هر چيز افتخار بندگى پروردگار خويش را دارد، به امر الهى گردن نهاده و به گونه ترتيل قرائت مىنموده است.
در آيه شريفه ديگر قرائت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم قرائت همراه با تأنى و مَكث ذكر شده است، در سوره مباركه اسراء مىفرمايد:
«و قرآنى را جزء جزء بر تو نازل كرديم تا آنرا بتدريج و تأنى بر مردم قرائت نمايى»
با توجه به تعبير «لتقرأه على الناس على مكث» كه در اين آيه آمده است و با نظر به تفاسير اين آيه ظاهرا «قرائت على مُكث» همان قرائت ترتيلى است، گرچه بعضى از اين تعبير، صرف تدريج در قرائت و تنجيم قرآن را فهميدهاند.
2ـ قرائت ترجيع
قرائت ديگرى كه از پيامبر حكايت شده است «قرائت همراه با ترجيع» است، اين نوع قرائت بر خلاف قرائت ترتيل، تنها در نقل واقعهاى خاص وارد شده است. در صحيح مسلم آمده است كه:
«شعبه از معاوية بن قرة نقل كرد كه وى گفت: از عبداللّه بن مغفل مزنى شنيدم كه مىگفت: پيامبر اكرم(ص) در سال فتح (مكه) در ميانه راه سوار بر مركب خويش سوره فتح را قرائت نمود، پس در قرائت خويش ترجيع نمود.
معاويه (بن قرة) گفت: اگر ترس اجتماع و ازدحام مردم را نداشتم، هر آينه بر شما قرائت پيامبر را حكايت مىنمودم.»
از قسمت پايانى حكايت فوق، حُسن و جذابيت زايد الوصف پيامبر اكرم (ص) نيز بدست مىآيد؛ چرا كه راوى ضمن اظهار اطلاع از نحوه قرائت پيامبر (ص)، عدم حكايت آن را ترس از ازدحام مردم اعلام مىكند.
البته بعضى كه مطلق «صوت مرجَّع» را موضوع حرمت غناء دانستهاند، در مقام توجيه روايت فوق و حمل برخلاف ظاهر بر آمدهاند. محمد بن احمد قرطبى از قول بعضى ديگر، ترجيع در قرائت پيامبر را به جهت حركت مركب و در نتيجه امرى غير ارادى دانسته است؛ اما پر واضح است كه اگر مقصود از نقل فوق اينگونه بود، بجاى تعبير «فرجَّع فى قرائته» از تعبير «رُجِّع قرائته» بايد استفاده مىشد.
3ـ قرائت حَسَن
در روايات زيادى، پيامبر اكرم (ص) داراى «قرائت حسن» و «صوت حسن» معرفى شده است. حتى قريش كه در اوايل بعثت دشمنى و عناد آشكار با پيامبر اكرم (ص) و خداى او داشتند و چون نام خداى برده مىشد مىگريختند (به جهت عداوت)، اما هنگامى كه پيامبر اكرم (ص) در نيمههاى شب به قرائت قرآن مىپرداخت، پنهانى به قرائت وى گوش مىسپردند. على بن ابراهيم قمى در ذيل آيه شريفه چهل و ششم سوره اسراء اينگونه روايت كرده است:
«هنگامى كه پيامبر خدا (ص) شب را به قرائت قرآن سپرى مىكرد بجهت زيبايى قرائتش، قريش با علاقه فراوان پنهانى به صدايش گوش سپردند. و هنگامى كه آيه شريفه بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت مىفرمود (بجهت عداوت با خداوند) از نزد او مىگريختند.»
4ـ قرائت حَسَن (خوشخوانى)
قرائت همه ائمه اطهار عليهم السلام متأسفانه نقل نشده است؛ اما در باره قرائت امام سجاد، باقر و كاظم عليهم السلام رواياتى در دست است. يكى از ويژگىهاى قرائت ائمه خوشخوانى آن است: على بن محمد نوفلى مىگويد: نزد حضرت ابى الحسن (امام كاظم) (ع) از «صدا» ياد كردم پس حضرت فرمودند:
«حضرت على بن الحسين (ع) قرائت (قرآن) مىنمود، پس چه بسا عابرى بر او مىگذشت و از نيكويى صداى قرائتش به حالت صعقه و بيهوشى مىافتاد. هر آينه اگر «امام» از اين موضوع (قرائت خوش) چيزى اظهار كند، به جهت نيكوئىاش، مردم را تاب تحمل شنيدن نيست.»
امام صادق عليه السلام نيز در توصيف پدر و جد خويش اينگونه فرمودند:
«على بن الحسين (عليهما السلام) در قرائت قرآن، از همه مردم خوش صداتر بود و (هنگام قرائت) صدايش را بگونهاى بلند مىنمود كه اهل خانه بشنوند. ابا جعفر (امام باقر (عليه السلام) نيز (چون پدر) در قرائت قرآن خوش صداترين بود، هنگامى كه شبانگاه برخاسته و به قرائت مىپرداخت، صدايش را (به قرائت) بلند مىنمود پس ساقيان و افراد ديگرى كه در راه بر (منزلش) عبور مىنمودند، ايستاده و به قرائتش گوش فرا مىدادند».
از اين دو روايت نيز تفاوت درجات خوشخوانى استفاده مىشود؛ چرا كه گاهى قرائت نيكوى امام (ع)، زانوان عابران را از حركت باز مىايستاند. و گاهى بر جان مستمع حالت غشوه و صعقه مىانداخته است.
5ـ قرائت همراه با حُزْن
قرائت حزين نيز به امام باقر و كاظم عليهماالسلام منسوب است: حفص بن غياث به نقل معتبرى ويژگى قرائت امام كاظم (ع) را اينگونه بيان كرده است:
«كسى را نيافتم كه به اندازه موسى بن جعفر (عليهماالسلام) بر خويش بترسد و بر مردم اميدوار باشد، قرائت وى محزون بود و در هنگام قرائت گويا انسانى را مخاطب قرار داده بود.»
مرحوم مجلسى نيز حكايتى از قرائت امام باقر (ع) را بدين صورت نقل كرده است:
«جماعتى از حضرت باقر (ع) اذن گرفته و بر حضرتش وارد شدند، اينان گفتند: هنگامى كه داخل دالان شديم ناگهان قرائتى سريانى را شنيديم كه با صداى نيكو مىخواند و گريه مىكرد بطورى كه بعضى از ما نيز به گريه افتاديم ولى مضمون گفتارش را نمىفهميديم، گمان برديم كه در نزد حضرت كسى است. لذا هنگام شرفيابى به محضرش گفتيم: ما قرائت سريانى شنيديم كه با صداى محزون همراه بود؛ حضرت فرمودند: من بياد مناجات «اليا»ى پيامبر افتادم و مرا به گريه انداخت.»
قرائت حزين امام باقر عليه السلام گرچه در مورد ذكر و مناجات با خدا بوده است، اما بنظر مىرسد اختصاصى به ذكر نداشته است؛ خصوصا كه قرائت قرآن نيز مشتمل بر ذكر و دعا است. تأثير شنوندگان از صداى امام باقر عليه السلام گرچه مضمون كلام را هم نمىدانستهاند، قابل توجه است. در موارد ديگرى نيز تأثير قرائت محزون ائمه (ع) بر شنوندگان نقل شده است: مناقب اين شهر آشوب آورده است:
«امام كاظم خوش صداترين مردم در قرائت قرآن بود، هنگام قرائت قرآن محزون شده و مىگريست و شنوندگان نيز به قرائتش مىگريستند، وى از خشيت الهى آنقدر مىگريست كه محاسنش به اشكها آغشته مىشد.»
6ـ قرائت با الحان و تغنى
آنگونه كه از روايات بر مىآيد، قرائت همراه با الحان (آواز) و تغنى در ميان صحابه وجود داشته است. اين گونه قرائت، بدون ترديد مصداقى از قرائت حسن مىباشد. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم قرائت بعضى از صحابه را ستودهاند و در باره آنان فرمودهاند: مزمارى از مزامير آل داود به آنها عطا شده است. اين تعبير لااقل در حق عبداللّه بن قيس اشعرى وارد شده است.(25)؛ در باره ابوموسى اشعرى روايت شده كه پيامبر به او فرمودند: كاش مرا مىديدى هنگامى كه صبحگاهان به قرائت تو گوش فرا میدادم. وى نيز گفت: اگر مىدانستم كه شما به قرائت من گوش مىداديد هر آينه بر حسن آن مىافزودم.(26)
علاوه بر آن كه ناقل حديث فوق و خصوصا شارح آن نورى از اين حديث قرائت با تغنى را فهميده است و لذا به بررسى حكم قرائت به الحان و تغنى پرداخته است. تعبير «مزمار» تا حدودى دال بر اينگونه قرائت است، چرا كه مزمار ابزار لولهاى شكلى است كه در آن دميده و با آن تغنى مىشود.(27) مزمار حضرت داود، در حسن و نيكويى ضرب المثل است بطورى كه حضرت امير(ع)، داود را صاحب مزمار و قارى اهل بهشت معرفى مىنمايند.(28) ابن ابى الحديد نيز در ذيل اين خطبه بيانى مبالغهآميز در ويژگى مزمار و قرائت داود نقل مىنمايد، وى مىنويسد:
«به حضرت داود عليه السلام آنگونه صداى خوش و ترجيع در قرائت عطا شده بود كه پرندگان آسمان هنگام قرائت وى در محراب عبادت بر او وارد مىشدند، حيوانات بيابان نيز چون صداى وى را مىشنيدند به ميان مردم (مستمعين) آمده و چون به شنيدن صداى خوش وى مستغرق و مجذوب مىشدند، از مردم فرار نمىكردند.»(29)
در اين نقل روشن است كه قرائت داود با ترجيح و ترنم همراه بوده است.
جداى از اين روايات حكايات ديگرى وجود دارد كه بنحوى بر اين نوع قرائت دلالت مىنمايد. ابن الاعرابى مىگويد:
«عرب با سرود «ركبانى» (30) در هنگام سوارى بر شتر، نشستن بر درب منزل و خلاصه در اكثر حالات، روزگار سپرى مىنمود؛ پس هنگامى كه قرآن نازل شد پيامبر دوست داشت كه زمزمه آنها بجاى سرود ركبانى زمزمه قرآن باشد.»(31)
علامه ابن منظور پس از نقل قول اولين افرادى كه قرائت به الحان مىنمودند را معرفى مىكند؛ وى مىنويسد؛ «اولين كسى كه به «الحان» قرائت كرد عبيداللّه ابن ابى بكر بود، اين نوع قرائت را عبيد اللّه بن عمر از وى به ارث برد. از اين روى مىگويند: «قرائت العُمَرى» و سعيد علاف اباضى از وى اين نوع قرائت را فرا گرفت.»(32)
كلمه «لحن» گرچه معانى متعددى دارد و در مباحث علوم قرآن عنوان «تلحين قرآن» بمعناى خطاى در اعراب آمده است ـ و از اين نوع تلحين نهى شده است ـ؛ امّا در اين جا مقصود از الحان و لحن، صوت قرآن و اصوات منظوم و نغمههاى خوش است.(33) و بر همين معنا نيز «صناعة الالحان» به معناى موسيقى استعمال شده است.(34)
عبيداللّه بن ابى بكره (اولين كسى كه به نقل ابن منظور قرائت به الحان داشته است) از تابعين موثق و از اهل بصره بوده است و پدرش ابوبكره نقيع بن الحارث از اصحاب پيامبر خدا(ص) بوده است وى دوبار به سجستان امارت يافته و زمانى نيز قاضى بصره بوده است، ثروت زيادى داشته و به وجود و سخا معروف بوده است.(35) اما متأسفانه در نحوه قرائت وى و ويژگىهاى آن اطلاع دقيقى در دست نيست.
بدون اين كه قضاوت صريحى بر يكسانى قرائات صدر اول با قرائات قرون بعد داشته باشيم؛ اما به نظر مىرسد قرائت با الحان در طى قرون متمادى معمول بوده است گرچه به جهتهاى مختلف در ديدگاه بعضى اين نوع قرائت مطلوب نبوده است.
مجدالدين ابن اثير كه در قرن ششم مىزيسته است (606ـ544)(36) در توضيح قرائت به الحان ضمن اشاره به قرائتهاى معمول عصر خود مىنويسد:
«الحون» و «الحان» همان با طرب خواندن (تطريب) و ترديد صدا در حلق (ترجيع الصوت) و خوشخوانى نظم و نثر و غناء است. و گوئيا مراد از قرائت به الحان قرائتى است كه قاريان دوران در محافل و مجالس مى خوانند، همانا يهود و نصارى نيز كتب خويش را اينگونه مىخوانند..»(37)
قرطبى كه در قرن بعد از وى مىزيسته است و از جهت فقهى با قرائت به الحان سخت مخالف بوده است درباره نحوه قرائت زمان خويش مىنويسد:
«اين اختلاف (كه بعضى تغنى به قرآن را مجاز و بعضى غير مجاز مىشمارند) تا جايى است كه ترجيع و ترديد در صدا موجب خللى در فهم معناى قرآن نشود؛ اما اگر ترجيع بحدى برسد كه معناى قرآن فهميده نشود، پس اينگونه قرائت باتفاق حرام است. قرائتى كه قراء شهرهاى كشور مصر در پيشگاه شاهان و يا در مجالس عزا و در پيش جنازه مردگان مىخوانند و بر اين قرائت مزد و جايزه مىگيرند، تلاش اينان در گمراهى و عملشان بيهوده است. اينان دگرگونى كتاب خدا را بدينوسيله بر خود حلال شمرده و جرأت بر خداوند را بر خود آسان گرفتهاند بدين وسيله كه بر قرآن منزّل با نادانى خود و سرپيچى از سنت پيامبر(ص) و سيره صالحين گذشته چيزى را كه در آن نيست مىافزايد.»(38)
دو عبارت فوق نشانگر آن است كه قرائت همراه با ترجيع و تلحين در قرن ششم و هفتم وجود داشته است. اما ناپسند نمودن اين قرائت در نزد اين اثير و قرطبى مطلب ديگرى است كه در فصل بعد آن را مورد بررسى قرار خواهيم داد.
7ـ قرائت حسن صحابه
قرائت نيكو از صحابه و تابعين نيز نقل شده است: علقمة بن قيس كه از قراء تابعين بشمار مىآيد(39) همچون برادرش عبداللّه داراى صدايى خوش بوده است وى خود مىگويد:
«عبداللّه بن مسعود(40)، كس بدنبال من مىفرستاد و از من درخواست قرائت قرآن مىكرد و چون قرائت من پايان مىيافت در خواست قرائتى ديگر مىنمود و مىگفت: پدر و مادرم به فدايت، از پيامبر خدا(ص) شنيدم كه مىفرمود: زيبايى صدا زينت قرآن است.»(41)
موارد ديگرى كه پيامبر اكرم در تكريم قرائت صحابه برآمدهاند، نشانگر حسن صوت قراء بوده است. البته در اين مورد نيز قرائت نيكو و قرائت به الحال قابل جمع است، ولى بجهت ورود عناوين متعدد، به ذكر جداگانه آن مبادرت گرديد. بررسى رابطه انواع قرائت در فصل آتى صورت مىپذيرد.
انواع صوت قرآن
اصطلاح صوت قرآن را بارها در بحث تلاوت شنیده ایم. در ادامه قصد داریم صوت و اصطلاحات وابسته به آن را در حد امکان توضیح دهیم.
صوت قرآن
صدا امواجی است که از برخورد اشیاء و تماس دو شیء با یکدیگر حاصل و از طریق گوش شنیده می شود و مراد از آن در قرائت ، صدای مطلق و خشک و بی روح است که بدون هیچ گونه احساس و آهنگ موزونی خارج می شود .
صوتی که از طریق دستگاه تکلم به صورت صدا بیرون می آید ، در واقع مایه و صدای اصلی شخص است . این صدا و صوت به خودی خود جایگاه و ارزشی ندارد ، بلکه این الحان و لهجه ها و نغمات هستند که به ” صدا ” زیبایی و طراوت می بخشند . چه بسا الحان و نغمات زیبا ، صداییی با کیفیت پایین را زینت بخشیده آن را به صوتی نیکو و الحانی روح بخش تغییر دهند .
اما تعریف دقیق صوت عبارتست از بانگ ، آواز یا صدایی که از اشیاء به گوش می رسد و در قرائت قرآن ، منظور صدای قاری است که از ارتعاش تارهای صوتی ایجاد می شود . این صوت جدای از آهنگ و الحان است و بدون نغمه می باشد .
ویژگی های صوت
هر صدایی ویژگی هایی دارد که برای آشنایی بیشتر با این ویژگی ها به توضیح آنها میپردازیم: شدت، قوت یا قدرت صوت.
صوت قوی به صوتی گفته می شود که شخص بدون آن که دچار سختی و تکلف شود ، کلامش آشکار و رسا به گوش مستمع برسد. به عبارت دیگر قدرت صوت ، میزان حجم صوتی است که هنگام خروج صدا به گوش می رسد. برای روشن شدن مطلب به ذکر یک مثال می پردازیم:
شخصی در یک مکان با صدای مشخصی بدون فشار و سختی به طور معمولی و عادی صحبت می کند ، در حالی که شخص دیگری با همان صدا و به طور معمولی صحبت می کند ، ولی صدای او از فاصله ی دورتر به راحتی شنیده می شود . این همان قوت صوتی است که در اشخاص متفاوت است.
اگر چه قدرت صوتی یک ویژگی ذاتی است ، ولی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد. خوردن سبزیجات و پرهیز غذایی مناسب و ترتیل خوانی در بالا بردن صوت موثر است.
زیر و بم صدا
صدای بَم در علم اصوات به صداهایی اطلاق می شود که از نظر صوتی پر و اشباع هستند. صدای زیر در اصطلاح قرائت به صداهای نازک ، ترقیق و پست گفته می شود.
هر صوت انسان می تواند دارای ویژگی های زیر و بم باشد. البته باید ذکر کرد که صدای هر فرد به صورت منفرد زیر و بم یا متوسط نیست، بلکه هر شخصی در صورت تمرین و ورزش های صوتی می تواند با توجه به استعداد های خویش این ویژگی را دارا شود.
برای یک قاری زیر و بم کردن صدا و صوت در هنگام قرائت بسیار مهم است، چرا که قاری پس از تلاوت در گام های بالا ( در پرده های صوتی یا طبقات بالا ) خسته شده و به استراحت نیاز دارد. در این جا قاری از صدای بم خود استفاده می کند. پس هر دو صوت بم و زیر لازم است. اگر صوت یا صدا را از نظر طبقات صوتی تقسیم بندی کنیم، صوت مردان بم بوده و حالت گنگ تری دارد، ولی صوت زنان و کودکان قبل از بلوغ دارای حالت زیر بوده و تیز و با نفوذ است.
ارتفاع صوت
فاصله ی میان پایین ترین و بالاترین نقطه ی صوت را ارتفاع صوت گویند و در این فاصله طبقه های صوتی یا پرده های متعدد صدا قرار دارند. ارتفاع صدا به تعداد ارتعاش های تارهای صوتی بستگی دارد. هر چه تعداد این ارتعاش ها بیشتر باشد، صدا دارای ارتفاع بیشتر و در نتیجه زیر تر است و هر چه تعداد ارتعاش ها کمتر باشد، ارتفاع صدا نیز کمتر و در نتیجه صدا بم تر خواهد بود.
صداها دو نوع هستند:
1- صداهای سینه ای که عمدتا بم و از ارتفاع کمتری برخوردار هستند (باس)
2- صداهای سری که عمدتا زیر و دارای ارتفاع بیشتری هستند (تِنور)
هر یک از این دو صدا زیبایی خاص خود را دارد. مسلما صدای اول ارتفاع صدای دوم و صدای دوم بم صدای اول را ندارد. گرچه هر دوی این صداها هم بم دارند و هم اوج، ولی قدرت و جذابیت صدای اول با بم بودن صدا و در صدای دوم با اوج بودن صداست.
عوامل موثر در ارتفاع (زیر و بم) صدا
1- تسلط بر هوای بازدم و تنظیم ارتعاش تارهای صوتی به میل خود.
2- آمادگی عضلات حنجره که هرچه این آمادگی بیشتر باشد ارتعاش تارهای صوتی بیشتر شده و صدا زیرتر خواهد شد.
3- طول تارهای صوتی تاثیر معکوس در زیر و بمی صدا دارد، به این صورت که هر چه طول تارهای صوتی بیشتر باشد، ارتعاش آنها کمتر شده و در نتیجه صدا بم می شود و هر چه طول تارهای صوتی کمتر باشد، ارتعاش آنها بیشتر شده و صدا زیرتر می گردد.
4- سن و جنس افراد در زیر و بم شدن صدا تاثیر بسزایی دارد. صدای کودکان و زنان از صدای مردان زیرتر است. زیرا تارهای صوتی کودکان و زنان کوتاه تر و دارای ضخمات کم تری است. این ویژگی منجر به افزایش ارتعاش تارهای صوتی در ثانیه می شود .
نرم افزارهای قرآنی کاربرد دارند ؟
کلاس آموزش قرآن هزینه داره؟؟؟