دوران دبیرستان عاشق زیست شناسی بودم و رشته تجربی انتخابم بود، اما آدمی نبودم که پزشکی، فضای کار با بیماری های جسم و هرچیز دیگه ای در این حیطه رو تاب بیارم! وقتِ کنکور و انتخاب رشته، شاید بزرگترین ریسک و یا حتی از نگاه بعضی ها، بزرگترین تصمیم گیری دیوانه وار زندگیم رو انجام دادم. انتخاب من از بین تمام رشته های زیرگروه تجربی که شانس قبولی بالایی برای اونها داشتم، فقط یک چیز بود: روانشناسی! صفحۀ انتخاب رشتۀ من با انتخاب 1 رشته از 100 انتخاب ممکن، تکمیل شد و من حالا بعد از ده سال مطالعه و تحصیل در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی و دکتری روانشناسی در دانشگاه فردوسی که حالا دیگه میتونم بگم خونۀ دوم منه، به نقطۀ شروع کاربست این علم رسیدم. شناخت پیچیدگی های روان انسان و البته میل به سهم داشتن در ترمیم زخم های روان آدم ها همیشه برای من جذاب بود و این اشتیاق، باعث شد تمام فراز و فرودهای این مسیر رو بپذیرم. به طور خاص دنیای گستردۀ هیجان، مشکلات هیجانی، دلبستگی و روابط عاطفی من رو غرق خودش کرده و پایان نامۀ کارشناسی ارشدم رو در زمینۀ تنظیم آشکار و ضمنی هیجان انجام دادم و در رسالۀ دکتری، بر تنظیم هیجان شرم تمرکز کردم. دغدغۀ این روزهای من، پیشگیری از آسیبهای روانی، توسعۀ آگاهی و بهبود سلامت روان در آدمهاییه که کمآگاه اما پر از اشتیاق رشد و بالندگی هستند.
تحصیلات:
دکترای روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
سوابق کاری:
رواندرمانی، تدریس دانشگاهی، برگزاری کارگاه های آموزشی، توسعه دهندۀ علمی
سوابق پژوهشی:
علایق:
یادگیری و آموزش، مطالعه، ترجمه و نویسندگی، عکاسی، شنا و یوگا